نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - روایت روزهای اسارت
روایت اسرای مفقود الاثر؛
طلبه «محمد سلطانی» از آزادگان سرافراز استان ایلام در بیان خاطره‌ای از دوران اسارت می‌گوید: بعد از مهمان نوازی زبیریان در بصره این بار نوبت به بخور بخور بر سر خوان گسترده یاران سندی بن شاهک یهودی رسیده بود. دور از ادب بود کسی از اهالی صاحب خانه جا بماند و به مهمانان خوشامد نگوید. لنگان لنگان و یکی یکی وارد صف شدیم و این اولین تجربه تونل وحشت یا دیوار مرگی بود که در روزهای آغازین ورود به استخبارات بغداد با تمام وجودمان لمس کردیم. ادامه این خاطره دوران اسارات را بخوانید.
کد خبر: ۵۵۰۱۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۲/۱۲

نوید شاهد - اردشیر ارچنگ آزاده سرافراز هرمزگانی در بیان خاطراتی از روزهای اسارت خود در زندان های عراق اینطور گفته است: وقتی وارد اردوگاه شدیم ده نفر بودیم، فرمانده اردوگاه جبارسینگ نام داشت. در همان شب، اول ما را زدند و شکنجه کردند، سپس وارد آسایشگاه شدیم که یک قسمت بچه های حزب الهی بودند و قسمت دیگر مخالفان. در ادامه خاطرات این آزاده سرافراز منشر می شود.
کد خبر: ۴۸۵۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۱